و غروب غم انگیز ....5 مرداد 89 .......
پنجم مرداد یکی از تلخ ترین روزهای زندگی من بود و برای بسیاری از دوستان که با آقای بهادر محمدی سامانی آشنایی داشتند. بیست و هشت سال سابقه کتابداری در شهر فرهنگ و ادب و شاعران بزرگی مانند عمان و دهقان. اهل علم و دانش او را خوب می شناسند. در زمان دانشجویی نفر ممتاز رشته ادبیات در دانشگاه پیام نور استان شناخته شد و رتبه کشوری دریافت کرد. سه بار کتابدار نمونه استانی و یک بار کتابدار نمونه کشوری و از دست رئیس جمهور وقت جایزه و لوح تقدیر دریافت کرد..
زنده یاد بهادر محمدی سامانی
سامان – خبرگزاری مهر: فرماندار شهرستان سامان از برگزاری مراسم گلریزان کتاب در شهرستان سامان خبر داد
سعید صالحی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره بر اینکه مراسم گلریزان کتاب در شهرستان سامان برگزار می شود، اظهار داشت: مراسم گلریزان کتاب همزمان با شب های قدر در اماکن مذهبی، مساجد جامع، و حضرت ابوالفضل سامان و روز قدس در نماز سیاسی و عبادی جمعه در مسجد جامع شهرستان سامان برگزار می شود.
وی با اشاره بر اینکه شعار این طرح "نذری ماندگار، ثوابی جاودانه" است، بیان داشت: هدف از برپایی این طرح با هدف نهادینه کردن فرهنگ نذر کتاب و بهره مندی افراد از کتاب های یکدیگر و فرهنگ سازی در زمینه کتاب و کتابخوانی است.
صالحی با بیان اینکه اداراتی که دارای سامانه پیامکی هستند از طریق پیامک اطلاع رسانی این طرح صورت گیرد، بیان داشت: اقدامات تبلیغاتی در سطح شهر توسط شهرداری انجام می گیرد.
فرماندار شهرستان سامان بیان داشت: افزایش فرهنگ مطالعه یکی از مهمترین ضروریات در جامعه است که نقش مهمی در توسعه همه بخش های مختلف شهرستان دارد.
وی ادامه داد: خیران باید در حوزه ساخت کتابخانه وارد شوند و این مهم می تواند نقش مهمی در افزایش سرانه مطالعه داشته باشد.v
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از رشد نزولی کتابخوانی بین افراد جامعه خبر داد و با ابراز نگرانی از روند موجود گفت: در حال حاضر حتی از ظرفیت کتابخانه های کشور و منابع آنها برای مطالعه استفاده نمیشود.
سلام . چند ساله اینجا خوابیدی ؟ دو ، سه ، پنج، خودت که یادته وقتی رسیدم تو رفته بودی اصلا ندیدمت فقط...زیر خاک . دست های نا محرم چقدر تنتو تکون میدنو پریشون میشی . بی معنیه اگه بگم دلم پیش توه ، تو خود دلی که حالا زیر خاکت کردن و هی...دل مرده نیستم که نمیمیری دلسرد هم نیستم چون گرمای عالمی چه جوری واست بگم ؟ دل خسته ، دل ریش ، به خدا دل خونم. همش دنبال رسیدن به تو ام اما دریغ و افسوس که دسترسی به تو محاله . می خوام با تو حرف بزنم . اگه شد تو هم جواب بدی از غم های سنگینت ، از خاطرات شیرینت...
همیشه می گفتم کاش بودی و می دیدمت . چرا رفتی ؟ چرا نیستی ، اما امروز اومدم بگم خوب شد که رفتی و نیستی . به حق همین شب جمعه چه خوب شد که رفتی و نیستی ....
خوب شد نیستی ببینی سمبل غیرت داد میزنه : خان دایی حالم از هرچی مردی و مردونه گیه به هم می خوره.... خوب شد نیستی ببینی همین حرف رو کردن پوستر و چسبوندن تو کافی شاپ هاشون ..خوب شد نیستی ببینی چه شامورتی بازی هایی که در نمیارن ...
شهر پر شده از سینه زن و علامت کش اما دریغ از یه نفر زیر علم آقام ابولفضل سینه بزنه هر کی سرش به آخوری بنده علامت کشا هم که قدماشونو می شمرن . خوب شد نیستی ببینی دیگه تار سیبیل و حرمت کلام شده باد هوا. خوب شد نیستی ببینی نه چش تو چش شدنی ، نه عجز اومدنی ..الان دسته های پونصدی و خودکار ....
خوب شد نیستی ببینی دستی که به دفاع از ناموس بالا میره از ترس دیگه پایین نمیاد. خوب شد نیستی ببینی بیشه بد جور خالی مونده و شغالها خدایی میکنن .اصلش خوب شد رفتی وگر نه تو کی طاقت این چیا رو داشتی ؟ اونوقت که این خبرا نبود دق مرگ شدی . حالا که....قربونت . دیگه تاریک شده پاشم برم آره خوب شد رفتی و نیستی تا ببینی سکوت شده قیمت نان و نفس .....
خدا رحمتت کنه مرد.......
مرحوم بهادر محمدی ...اولین کتابدار نمونه کشور و مسئول کتابخانه عمومی شهید جعفرزاده سامان